نام نوحه: نوحه واحد : در طریق عشق بازی
در طريق عشقبازي راه از بيراهه رفتن
سالك عشقم ره صدساله را شش ماهه رفتن
كعبه گِل را نهادند، كعبه دل را گرفتند
حج عشق از اينكه من بي سعي حاصل را گرفتند
در مقام حق گرامي، در حريم دل عزيزم
هر كه خونم ريخت، خون آبرويش را بريزم
دور ميدانداريام را، گوشه گهواره كردم
گريه را بر پاسخ خون خدا فواره كردن
تا صداي غربت هل ناصر بابا شنيدم
بر تن خود رشته قنداقه را صدپاره كردم
يعني اي باب غريبم، يعني اي باب گرامي
اينك اين من دعوت امن يجيبت را مجيبم(2)
در مقام حق گرامي، در حريم دل عزيزم
هر كه خونم ريخت، خون آبرويش را بريزم
اصغرت اينجاست ديگر دل چرا پردرد داري
غم مخور بابا كه در گهوارهات يك مرد داري
گرچه طفل شيرخوارم خوب سربازي نمايم
طفل را بازيست مردم، با دلت بازي نمايم
در مقام حق گرامي، در حريم دل عزيزم
هر كه خونم ريخت، خون آبرويش را بريزم
مادرم همواره با شور حسيني داد شيرم
تا كه روزي دست باباي غريبم را بگيرم
در مقام حق گرامي، در حريم دل عزيزم
هر كه خونم ريخت، خون آبرويش را بريزم
از بهر كيست دلها پر ز آذر است
به هر كجا مينگرم، شور محشر است
يا رب عزاي كيست كه صاحب عزا تويي
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!