هیئت بعثت یزد ؛ محرم 98 ؛ اگرچه بسته دستهامان ...

این نوحه در محرم سال 1398 توسط هیئت بعثت و با مداحی مسعود حافظی فرد در مسجد حظیره اجرا شده است.

نام نوحه: اگر چه بسته دستهامان ...


اگرچه بسته دست‌هامان، خمیده قامت رسامان

اگرچه در سکوت غربت، شکسته گوشه ی صدامان

بمان در انتظار روزی که زخم وا کند زبان‌ها

قسم به خون ارغوان، به ناله‌های مادران بمان، بمان

بمان که دامنت بگیرد، تقاص خون این جوان‌ها

 

کو جوانمردی؟ صاحب دردی

در نمی‌گیرد آه شبگردی

رهنوردی نیست، اهل دردی نیست

برنمی‌خیزد از زمین گردی

از آن زمان که تیر فتوا به روی خیمه‌ها گشادند

ز آبروی دین چه مانده ؟ عجب گلی به آب دادند

به نام دین چه آتشی به خیمه شد روان

چه تیرهای سرکشی رها شد از کمان

سر می‌بُرند از تن تو را، هم دوست هم دشمن تو را

ای کشته تیغ دو دم، صدها سلام از من تو را

دستار ز سر بردار ، این سر به زمین بگذار

معراج سر مردان ، بر منبر نی باشد

***

صدای زنگ کاروان‌ها، ز مرگ می‌دهد نشان‌ها

بخوان که چشم و گوش تاریخ

پر است از این قصیده خوان‌ها

چه دست‌ها که می‌رود به سوی آسمان

شکسته قامت مرا سکوت مردمان

آورده در دشت جنون، گرگ طمع را بوی خون

پیراهن یوسف شود این کهنه پیراهن تو را

دستار ز سر بردار، این سر به زمین بگذار

معراج سر مردان ، بر منبر نی باشد


دیدگاه بگذارید!

0 دیدگاه ارسال شده!

    تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!