هیئت شیخداد یزد ؛ ای شهر تماشا برخیز ... ؛ محرم 1403
نام نوحه: ای شهر تماشا برخیز ...
جواب نوحه:
ای شهر تماشا برخیز، فردای رسیدن دور است
با خشک و ترت خواهی سوخت، شمشیر عدالت کور است
ای طالبان دنیا، ای غاصبان دین
چه شد آیین مردمی ها؟ عجب از کاسبان دین!
دست بردارید، کینه بگذارید
آخرین فریاد، از نفس افتاد ...
ای درس جهالت خوانده ، بر جهل مرکب رانده
از اهل جمل برگشته، همرنگ جماعت مانده
***
بند اول:
از سنگ صدا آمد، از اهل صدا نه
در دین شما نام خدا هست، خدا نه
هر جا ستمی بود لبی باز نکردید
در گوشه بیداد، سخن ساز نکردید
ای مست ملک ری، خانه ات خراب
این کاخ ظالمان می شود بر آب
آزادی گوهر دین است
بیداری شرط یقین است
تاوان ستم سنگین است
به کجا ای غافل ... ؟!
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
***
بند دوم:
از شهر صفا رفت و ندیدیم خدا را
آنان که شکستند دل آینه ها را
دیدند که انسان هدف تیر بلا شد
خاموش نشستند و بریدند صدا را
ای رویتان سیاه، خون بیگناه مانده بر زمین
های؛ کو صدایتان؟ کو خدایتان؟ مردم زمین
ای دست به خون آلوده
دامان تو را می گیرد، خونی که به گردن داری
نرود از یادت
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
***
بند سوم:
ای زلف رها کرده به آئین دلیران
ای سرو تو آزادی و ما خیل اسیران
زلفی به سر نیزه تکان دادی و گفتی:
یک مو نشود خم سر شیران و دلیران
ای مرگ دل به خواه میرسد ز راه، روز زندگی
این موج شعله ور می نهد ز سر طوق بندگی
خورشید یقین تابیده، تاریخ عطش را بنویس
ای دست قلم گردیده
به سر آید باطل ...
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!