هیئت فرات یزد ؛ ز بی آبی در این صحرا شده محشر خداوندا ؛ محرم 1398

این نوحه محرم سال 1398 در مسجد حظیره یزد توسط هیئت فرات یزد با مداحی طاها فتوحی به اجرا در آمده است.

نام نوحه: غم هجران کشیده ام ...


جواب نوحه :

اي فرات اي شط روان از چه پريشان خون خداست

تو خروشان مي‌گذري يوسف زهرا تشنه چراست

بر گلوي خشك حسين جرعه آبي برسان

در كنار ساحل خون قامت سروی گشته دوتا

بر زمين افتاده ببين پرچم و اشك و دست جدا

از كنار تشنه‌لبان نگذر اي آب روان

متن نوحه :

ز بي‌آبي در اين صحرا

شده محشر خداوندا

خداوندا، خداوندا

خدا ببين كه چه آمد ز داغ او به سرم

شكسته شد ز فغان برادرم کمرم

به ديدگان پر از خون به قامتش نگرم

به روي غم خبرش را به خيمه‌ها ببرم

اي خدا به دشت بلا ديده‌ام دو دست جدا

خون شده دلم از غم و باز غمش بسوزد مرا

غمش ريزد آتش به جان حرم

بسوزد فراقش دل خواهرم

چه گويم ز بي‌تابي كودكان

ز سوز عطش كرده غش اصغرم

***

غم هجران كشيده ام ، ز فراقش خميده‌ام

كو علمدارم، مير و سردارم

چه بگويم به خواهرش، كه نيامد برادرش

كو علمدارم، باوفا يارم

خيمه‌ها بي‌قرار او، مانده در انتظار او

كه آيد از ميدان، برادرم عباس

هم فرات از شرم لبانش شعله‌ور است

هم حسين از داغ فراقش خون‌جگر است

(از چه یارب) شام غريبان (بي‌سحر) است

دل ياران پرشرر است، دل ياران پرشرر است

***

مسلمانان مسلمانان جفا تا كي روا باشد

در اين دنيا، در اين دنيا

گرفته آتش هجران به گلشن طاها

به ديده اشك بهاران به ديده سقا

به زير بار مصيبت خميده پشت فلك

نديده  دیده غم ماتمی چنين عظما

خيمه ها بسوزد چرا، ديده بگريد چرا

مادري زند در سر و كودكي شود با كجا

چه گويم چه گويم ز زينب خدا

نمانده شكيبش در اين ماجرا

خميده قدش از فراق سحر

شكسته دلش را غم آشنا(2)

***

عطش کام لاله ها شب سرخ ستاره‌ها می‌کند آبم، می کند آبم

خبر مرگ اکبر و علی اصغرم خدا می کند آبم، می کند آبم

تن صد چاک قاسمم که بود بی‌سر از جفا می‌کند آبم، می کند آبم، می کند آبم

نه امیدی مانده به دل‌ها در این صحرا

نه بنا و نه آشنایی برای ما

شده ورد زبان طفلان خدا خدا

که رضایم بر این قضا، که رضایم بر این قضا


دیدگاه بگذارید!

0 دیدگاه ارسال شده!

    تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!