هیئت آزادشهر یزد ؛ چه بی بهانه میروی ... ؛ محرم 1404 ؛ راغب
نام نوحه: چه بی بهانه میروی ...
... چه بیبهانه میروی ...
چه بیمهار و بیامان، چه بیبهانه میروی
بر سر دوش نیزهها، شانه به شانه میروی
بیخبر از کنار من، ای نفس سپیدهدم
گرمتر از شرارهی آه شبانه میروی
……………
گردش جام دست تو، مستی عاشقانههاست
بادهی آرزوی من، چه «عاشقانه میروی»
عطشان بودی، تنها بودی
باران بودی، تنها بودی
تنها تنها تنها بودی
در این هجوم خشمها، به زیر تیغ زخمها
به دست موج دردها، به «هر کرانه میروی»
در این خزان بیامان، در این غبار آسمان
کبوتر امید من، «زِ آشیانه میروی»
تو که رفتی ز کنارم، شده پژمرده بهارم
من از این درد جدایی، گله دارم گله دارم
……………………
خنده زدی به روی من، گریه کنم برای تو
میروی و نمیرود، «از سر من هوای تو»
پردهی عشق میدرد، رفتن بیصدای تو
نقش امید میکشد، «خاطرهی وفای تو»
منو این نای شکسته، منو این سینهی خسته
منو این گرد و غباری، که به روی تو نشسته
«مهدی قدکی مالمیری»
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!