هیئت محمدی کوی پنبه کاران یزد ؛ ای بنیاد خاموشی، در خواب فراموشی ؛ محرم 1404
نام نوحه: ای بنیاد خاموشی، در خواب فراموشی
می بارم. سخنی دارم
که روایت حق. به قضاوت حق این است
در طوفان. سر نی قرآن
ز فریب شما. به صلیب شما دین است. دین است
ای خاک بلا دیده. زینب ز تو رنجیده
روزی که اذان گفتی به وقت نامسلمانی
ای دریای خون. ای داغت افزون.
ای کوچه ی تنهایی حیدر
از کرب و بلا. تا شهر شما
شد آیه آیه سوره ی کوثر
خدا نکند روزی که بیعت و پیمان ها
به دست شما باشد
چه میشد اگر اشکی. که میرود از چشمی
برای خدا باشد
به هوای سری که بریدید
سرنی سخنش نشنیدید
به کجای زمانه رسیدید
ای ستمکاران
از آشفته بازاری
رسم مردم آزاری
آمد روز پیکاری
عاشورا ز نگاه ما
به گواه بشر به گذشته سفر دارد
حیرانید که نمیدانید
دل اهل نظر به خدا که خبر دارد دارد
ای دشمن دیرینه ای نفرتِ در سینه
افتاده به آتش خیمه ها از آتش کینه
از صبح ازل
تاااا شام ابد
چوووون نهروانی ها جدل دارید
ای صفینی ها کوووو عهد و وفا
این کینه ها را از جمل دارید
دوباره که یک خیمه
ز خنجر مالک تا
معاویه ها مانده
اگر که جوانمردید
به واقعه برگردید
حسین همه را خوانده
همه تحت لوای علمدار
به صلابت میثم تمار
بکشید آن لشکر خونخوار
ای مسلمانان(۲)
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!