نام نوحه: در جانش آه، در چشمش خون ...
جواب نوحه :
در جانش آه ، در چشمش خون
اين سو عاشق، آن سو مجنون
این یک از آه ، چشمش گريان
آن يك از شوق، رويش گلگون
شد در صحراي بلا، گل از پروانه جدا
خون گريد چشم خدا
داد از بيداد، از غم فرياد
متن نوحه :
زينب تنها نگران، آمد با آه و فغان
گفتا اي يوسف جان، درد تو بر جانم بيتو نميمانم
با خود اي همسفرم، سوي ميدان بِبَرم
يا با دستت بنشان آتش سوزانم، بيتو نميمانم
اي قرار خاطر من، مرو اي جان از بر من
بين چه آمد بر سر من، تويي تنها دلخوشيام
با غم خود ميكُشيام اي مَهِ تابانم
***
ماندم تنها چه كنم؟ با اين غمها چه كنم؟
بيتو دل را چه كنم؟ اي سر و سامانم بيتو نميمانم
يك سو بيدست و علم، در خون سقاي حرم
بيتو در وادي غم، زنده نميمانم، بيتو نميمانم
عطش و آتش همه جا، بغض و فرياد بيصدا
نالههاي خدا خدا، گريههايي كه بيامان
ميرسد سمت آسمان، كرده پريشانم
***
واي از بيداد خزان، اي داد از ظلم زمان
بعد از عباس جوان، علقمه غوغا شد، ديده چو دريا شد
چشمي گريان شده و در دل طوفان شده و
وقت هجران شده و همهمه برپا شد، زينب تنها شد
عازم بُود به ميدان، آرام جان زينب
بوسيدن گلويش، راز نهان زينب
زينب نالان در قفاي شاه خوبان است
آرام ، يابن الزّهرا، مهلاً ، مهلاً مهلا
تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!