هیئت فدائیان اباالفضل (ع) باغ گندم یزد ؛ این حسین با عهد و وفایش ... ؛ محرم 1402

دانلود

لیست دانلود ویدیو

کیفیت 480pکیفیت 720p

لیست دانلود صوتی

فایل صوتی MP3
این نوحه روز عاشورای حسینی محرم سال 1402 توسط هیئت فدائیان اباالفضل (ع) باغ گندم یزد با مداحی حاج سعید میرزایی نسب به عنوان نوحه وسط (اصلی) در مسجد حظیره یزد اجرا شده است.

نام نوحه: جان و جانان ...


متن جواب نوحه اصلی:
این حسین با / عهد و وفایش / خون و قیام است / در ماجرایش
یک نظر کن / در کربلایش / روحِ رهایی است / در جای جایش
« جان ها فدایش »
حسین / چو زِ جان ،گُذَرَد / به خدا ، نِگَرَد / هر آن
حسین / رَهِ حق ، سِپَرَد / که به سَر ، بِبَرَد / پیمان
بَر دوست ، بُرده نَظَر / سَر را ، کَرده سِپَر
نازَم آن جان را ـ جان و جانان را ـ کامِ عطشان را
⚫️⚫️⚫️
بند اول:
آمده در کربلا / حج به پا دارد حسین
زمزمش باشد فرات / بس صفا دارد حسین

حاصل هفتاد و دو قربانی اش
حج ابراهیمی و عرفانی اش

بسته تا اِحرامِ خون
سعی او با گامِ خون

راهش/ رَهِ حق ، رَهِ دین
بر کف جان و تن او

دشمن/ همه سو ، به کمین
از بهرِ کُشتنِ او

میقات مکتبِ او / هیهات بر لبِ او

این‌سان احیا کرد
حکم قرآن را
رکنِ ایمان را
⚫️⚫️⚫️
بند دوم:
بَسته شد چون راه او / خیمه زد در کربلا
بی‌اَمان کرده سِپَر / جان و سَر در کربلا

کوفیان بین دَم زِ بیعت می زنند
پشت پا بر متن دعوت می زنند

عهدشان بِشکسته شد
آب بر او بَسته شد

طفلان/ به حرم ، به فغان
بی آبی موجِ عطش

خِیمه/ همه خُوف و خطر
بی تابی اوج عطش

اصغر جامه دَران / مادر دل نگران

سقا ناگَه دید
حال آنان را
اشک طفلان را
⚫️⚫️⚫️
بند سوم:
ساقیِ عطشان دَمی / داشت با خود گفتگو
شد در آن غوغای دل / با برادر روبه‌رو

شد خجل از آن امامِ تشنه لب
اِذن میدان کرد از مولا طلب

اَمر شد ای شَهسَوار
از فرات آبی بیار

گوشَش/ به نوایِ‌حَزین
پِیوسته با نَمِ اَشک

چَشمَش/ به خیامِ حرم
خشکیده دامن مشک

تا دَر علقمه شد / بَرپا هم‌همه شد

رانْد اَز هر جانب
قومِ عُدوان را
بِنگر جُولان را
⚫️⚫️⚫️
بند چهارم:
مَشک را لبریز کرد / یادِ طفلان نیز کرد
آب را بر کف نهاد / خود از آن پرهیز کرد

شد روان تا خیمه با مشک پر‌آب
دشمنان کردند از هر سو شتاب

دست و پرچم روی خاک
مَشک و چَشمش چاک‌چاک

نومید/ شد از آن ، که بَرَد
دیگر آبی به خیام

فرقَش/ چُو علی ، شده باز
مصداق خون و پیام

اُفتاد از سَرِ زین / پیکر نقشِ زمین

اَدرک اَخا گفت
آتش زَد جان را
قلبِ سلطان را
⚫️⚫️⚫️
بند پنجم:
یاورانش یک به یک / عازم میدان شدند
در ره احیای دین / جملگی قربان شدند

جلوه‌گر خورشید در آخر شعاع
سَر زَد از خیمه که بِنماید وداع

لاله‌های داغدار
گِرد او پروانه‌وار

زینب/ که دَمی نَشود
سیر از دیدار حسین

با اشک / فِکنَد نَظری
سوی رُخسار حسین

گویَد تُند مَران / بِنگر حالِ زنان

کِی طاقت آرَند
اوجِ بُحران را
شامِ ویران را
⚫️⚫️⚫️
بند ششم:
نوبت دیگر حسین / سوی خیمه رو نهاد
دید در قلب خیام / از عطش آتش فتاد

اهل بیتش بار دیگر آمدند
دور خورشید ولایت صف زدند

کَرد بر اصغر نَظر
دید جانش در خطر

بِگْرفت / گُلِ خود سرِ دست
تا دشمن دَرنِگرد

طفلی / که زِ‌ فَرطِ عطش
چون ماهی جان سِپُرَد

اَفکَنْد حرمله تیر / حلقِ طفلِ صغیر

حُجّت شد اِتمام
خصمِ نادان را
بِنگر بُرهان را
⚫️⚫️⚫️
بند هفتم:
خود به میدان شد روان / پُر خُروش و پُر توان
ضربه هایش چون علی / حمله هایش بی امان

اشقیا را بس نصیحت کرد لیک
پاسخش دادند «بُغضاً لِأبیک»

شد خطاب آخرش
بانگِ هَل مِن ناصرَش

سنگی / رَسدَش به جَبین
موجِ خون گشته روان

تیری / سوی قلبِ حسین
بُرد از تَن تاب و توان

افتاد زینتِ زین / ناگَه روی زمین

بَر کف گیرد شمر
تیغ برّان را
حلقِ عطشان را
⚫️⚫️⚫️


دیدگاه بگذارید!

0 دیدگاه ارسال شده!

    تاکنون دیدگاهی ارسال نشده. یک دیدگاه ارسال کنید تا اولین نفر باشید که در اینجا نظر می دهید!